وجه تسمیه پیرانشهر - زانبولوس(زمزیران) - zanblos(zmziran)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

پژوهشی پیرامون وجه تسمیه پیراشهر

محمد فاضل شوکتی

از سابقه ی زیست بشری در محیط شهرستان پیرانشهر اطلاع دقیق و مدرک معتبر و مستندی در دست نیست . قدیمی ترین منطقه ای که در منابع تاریخی به ان اشاره شده پسوه بعنوان بخشی از شهرستان در دوران ماننایی هاست . نوشته های متنوع مرزهای سرزمین مانناییان را به شرح زیر ذکر کرده اند : از سمت شمال شرقی حوالی شهر تبریز و در یاچه ارومیه و از جنوب به حدود کرمانشاهان امروزی و از شمال غرب با اورارتو همسایه بوده و از شرق تا حد جنوب غربی دریای خزر کشیده شده است . در نتیجه منطقه مکریان که پیرانشهر جزیی از آن است در محدوده ی سرزمینی ماننا قرار داشته است در زمان زمامداری اوللوسونو واقعه مهم در مورد منطقه و ماننا ، لشکر کشی هشتم سارگون دوم پادشاه آشور به ماننا و اورارتو بود . اوللو سونو در نزدیکی پسوه در راه مهاباد به حضور سارگون رسید و اظهار اطاعت و وابستگی نمود. شاید بهترین مرجع برای این رویداد هزاره ی اول پیش از میلاد کتاب ادوین رایت ، تاریخ آذربایجان است . «وحدت قومی کرد و ماد، حبیب الله تابانی،چاپ اول 1384 ص 144» بعد از تاسیس اتحادیه مادها و امپراطوری هخامنشی ، اشکانی و ساسانی جز سرزمین ایشان بوده است . با آغاز حملات اعراب مسلمان مردم منطقه پیرانشهر در بر ابر آنان ایستادگی کرده ، که وجود چند گورستان اصحاب صدر اسلام در منطقه همچون چهل شهیدان و دایه شیخ شاهد این مدعاست . سپس تا یکی دو قرن اخیر سیر تاریخی و ماهیت جمعیتی آن درپاره ای از ابهام است . در جریان جنگ های ایران و عثمانی این مناطق محل منازعه بوده است ودست به دست گشته اند . بنا به نوشته ی سید حسن تقی زاده بعلت اهمیت نظامی منطقه در جریان جنگ های روس و عثمانی ، روسها توسط بلژیکها مستخدم ایران در گمرکخانه ها که در حقیقت در تحت نفوذ روسیه بودند ، گمرکخانه ای در لاهیجان کهنه در جنوب غربی سلدوز و شمال سردشت برپا کردند . قشون عثمانی ها نیز از مرزها گذشت و وارد لاهیجان شده و گمرکخانه را با خاک یکسان نمود و این فقره گویا در حدود سال 130 ه . ق بود . عثمانی ها در سال 1325 به مناطق مکری ، مامش ،منگور و سابلاغ نیز وارد شدند . از مطالعات انجام شده در محل ، چنین استنتاج می شود که بعلت بروز جنگهای منطقه ای و ایجاد نا امنی و هرج و مرج در مناطق کردنشین در حدود سال 1280 ه . ش ایل پیران از مناطق کرد نشین شمال عراق فعلی ، احتمالا رانیه ، به محل روستای کهنه خانه کنونی آمده و مکان ذکر شده بعلت دارا بودن چشمه آب دائمی ، اراضی حاصلخیز کشاورزی و مراتع مناسب برای دامداری جهت سکونت برگزیدند . در سال 1333 ه . ش بر طبق اقدامات دولت موقت ، به صورت مرکز بخش درآمده و دارای بخشداری گردید . متعاقب آن در سال 1339 با تاسیس شهرداری در روستای زرگتن رسما بعنوان شهر تلقی شده و به موازات آن بافت فیزیکی شهر به سمت شمال و شرق رو به توسعه نهاد و نام شهر مرزی خانه بروی آن گذاشته شد . در سال 1349 ه . ش نام شهر خانه به پیرانشهر تغییر یافت

نام پیرانشهر در طول تاریخ سه بار تغییر کرده است. ابتدا و در بسیاری از منابع قدیمی نام لاجان داشت.لاجان شکل کردی لاهیجان میباشد.شهر لاهیجان در شمال ایران نیز توسط گیلکها و مازندرانیها لاجان یا لاجون نامیده می شود که شکل تحریف شده واژه فارسی لاهیجان می باشد.لاجان الان دشتی است در شمال شرقی پیرانشهر و بیشتر قبایل مامش ساکن آنند. این نام به مرور به خانه تغییر یافت .

خانا (خانه، پیرانشهر)، نام شهر و شهرستانی واقع در جنوب استان آذربایجان غربی است. این شهرستان از شمال به شهرستان اشنویه (اوشنو)، از مشرق به شهرستانهای (نقده.) و ساوجبلاغ (مهاباد)، از جنوب به شهرستان سردشت (سردشت) و از مغرب به مرز عراق محدود است.

نام بخش خانا (خانه) در سال 1347 از سوی رژیم پهلوی به دلیل  سکونت ایل کرد پیران در حوالی آن، به نام پیرانشهر تغییر یافته است (ایلهای کرد منگور، مامش و پیران که مجموعا بلباس خوانده می‌شوند). این بخش در سال 1348 تبدیل به شهرستان شده است.

خانا در میان راههای ساووجبلاغ (مهاباد) ـ اشنویه، اشنویه -سردشت و (نقده) -سردشت واقع است. این شهر که از طریق تمرچین در غرب به عراق مرتبط شده، پل ارتباطی آذربایجان با عراق و سوریه است. خانا بدلیل موقعیت مرزی و سوق الجیشی خود و قرار گرفتن در مسیر جاده ترانزیت جمهوری اسلامی ایران با کشور عراق و دیگر کشورهای حوزه دریای مدیترانه، در حال حاضر یکی از بزرگ بزرگترین مراکز تجارت خارجی ایران است. از طریق گمرک زمینی تمرچین سالانه صدها هزار تن کالای تجاری و بازرگانی کشورهای عربی و آسیای میانه به نقاط مختلف جهان ترانزیت می‌شود.

بنا به روایت  بعضی از نویسندگان نام پیرانشهر در طول تاریخ سه بار تغییر کرده است. ابتدا و در بسیاری از منابع قدیمی نام لاجان داشت . « سید حسن تقی زاده ، تاریخ انقلاب ایران بخش اختلافات ایران وعثمانی, مجله یغما ، ص 52»لاجان الان دشتی است در شمال شرقی و بیشتر قبایل مامش ساکن آنند . این نام به مرور به خانه تغییر یافت . برخی این نام را برگرفته از خان یا ارباب و گروهی دیگر آنرا به معنای کاروانسرا به دلیل وجود چشمه ها و کاروانسرا و نزدیکی به مرز می دانند . « دیاری پیرانشار ، محی الدین برشان ، ص 78 » دسته ای از عشایرکرد بنام پیران در سال 1280 شمسی به منطقه ی خانه آمده وسکنی گزیدند. سپس در سال 1349 نام این شهر با اخذ از نام عشیره پیران به پیرانشهر تغییر یافت . نام رسمی این شهر پیرانشهر که به زبان محلی کردی آن را پیرانشار تلفظ می کنند . هر چند نام خانه هم همچنان در بین اهالی این دیار استعمال می شود. البته نظریه های دیگری نیز که از قدر چندانی در بین صاحب نظران برخوردار نیستند ، در برخی از منابع غیر موثق در جریان تحقیق مشاهده شده اند که ذکر آنها فقط به عنوان نظریه های مطرح شده در پی می آیند و از دقت علمی برخوردار نیستند. ظاهرا مکانی که یاقوت حموی بنام خان خاصبک در کنار به صور ضبط کرده می تواند اشاره به خانه باشد

در حوزه شهرستان پیرانشهر تعداد 113 تپه تاریخی تو سط کارشناسان نمایندگی میراث فرهنگی این شهرستان شناسایی و به ثبت سازمان رسیده‌است که این امر حاکی از تاریخی بودن منطقه و شکل گیری و وجود تمدنهای نیرومند ودرخشان قبل از اسلام مانند تمدن ماننا، پارسوا، اورارتو، مادها، زاموا و تمدن اسلامی می‌باشد.

آثار به جا مانده در این شهر، نشان دهنده وجود مدنیت و فرهنگ و جامعه پویا دراین منطقه بوده‌است و حداقل به طور وضوح شاهد حیات اجتماعی از 6 هزار سال پیش به این سو در این منطقه بوده‌است.

آثار برجای مانده از دژهای صخره‌ای در دهستان منگور غربی از توابع شهرستان پیرانشهر، دیرینگی‌این منطقه را به هزاره? 2ق‌م می‌رساند. بررسی بقایای دژ مسکونی (قلات شاه) که بر فراز کوه‌لندیشیخان، یکی‌از بلندیهای شهرستان پیرانشهر واقع شده‌است، آشکار می‌سازد که نخستین سنگ بنای این دژ عظیم و شگفت‌آور در اوایل هزاره? نخست ق‌م به‌وسیله? اقوام محلی پایه‌گذاری شده، و سپس در دوره? مادها توسعه یافته‌است. در سده? 9ق‌م شهرستان پیرانشهر کنونی در قلمرو دولت ماننا قرار داشت. سرمین ماننا به سبب وضع نظامی خود و همسایگی با دولتهای بزرگ اورارتو و آشور بارها در کشمکشهای میان آن دو قدرت دست به دست گشت؛ چنان‌که سارگن دوم در لشکرکشی هشتم خود به ماننا و اورارتو از مناطقی که امروزه پیرانشهر و پسوه خوانده می‌شوند، به دژ ماننایی «سینی هینو»، واقع بر سر راه پسوه ـ پیرانشهر، رسید.

برخی از محققان، نام پسوه? امروزی را برگرفته از «پارسوآ» که در اقصای غربی خاک ماد قرار داشته‌است، می‌دانند. احتمالاً شهر بَسْوی که یاقوت حموی در سده? 7ق آن را در نزدیکی خان خاصبک و در زمره? شهرهای آذربایجان یاد کرده، و حمدالله مستوفی در سده? 8ق آن را یکی از 4 شهرِ تومانِ مراغه برشمرده، همان پسوه? امروزی باشد. به گزارش همو بسوی شهری با حقوق دیوانی 25 هزار دینار بوده، و در آن غله و انگور و اندک میوه‌ای به عمل می‌آمده‌است. ظاهراً خان خاصبکی که یاقوت حموی همانجا بسوی را در نزدیکی آن یاد کرده‌است، همان پیرانشهر امروزی باشد

1.در زبان سومری که از سوی برخی از صاحبنظران زبانی پروتوتورک شمرده می شود، کلمه ای با فرمهای قانا Qana، قانQan و کانKan به معنی محل، موضع، مکان، جا؛ جایگاه، چهارچوب، تکیه گاه، گنجه؛ ناحیه، قلمرو، عرصه، منطقه؛ بسته، دسته، قوطی و .... وجود دارد. در این زبان همچنین کلمه دیگری به شکل قانا Qâna، قانQân و به معنی بخشی از مزرعه، قسمتی از خاک، کشتزار، سطح مسطح، واحد سطح، .... موجود است.(تایمازاورمولو)

2.بعضی معتقدند نام شهر خانا (قانا، کانا) کلمه ای ترکی-آلتائی است. خانا" در زبان ترکی معاصر آزربایجان به معنی تل خاک در تاکستانها، هر یک از کرتهای بزرگ در تاکستان که به صورت تلی از خاک بوده و شاخه های تاک به ردیف روی آنها کاشته می شوند، ردیف تل خاک و کرت و ..... است. از همین ریشه است کلمه "قانالیق" در زبان ترکی به معنی تاکستان. در ترانه مردمی ترکی "ائوله ری وار، آی آمان خانا خانا"، کلمه خانا به معنی ردیف بکار برده شده است (خانه هایی دارد، ردیف ردیف). "قانا" در زبان مغولی، به معنی دیوار شبکه ای شکل گئرها است. قاناها از به هم متصل شدن قطعات حصاری شبکه ای ایجاد می شوند. هر قطعه حصاری از میله های چوبی که در نقاط تقاطع با شبکه های چرمی به هم بافته شده اند تشکیل می گردد. (گئر Ger، که ریشه کلمه خره گه ترکی نیز می باشد، به معنی چادر نمدی موغولی و معادل یورت ترکی است. مغولهای کوچرو سراسر سال را در گئر می گذرانند و آنرا بر انواع دیگر مسکن ترجیح می دهند. گئر در قطب شمال گرم و در تابستانها خنک است، پس از جمع شدن می تواند در پشت یک حیوان حمل شود و دوباره در عرض نیم ساعت برپا شود. خرگهX?rg? -خره¬گهX?r?g? کلمه ای ترکی به معنی چهارچوب شبکه ای شکل پوشش چادرها، و خانه و چادرهائی که از این چهارچوبها ساخته می شوند است. این کلمه ترکی به صورت خرگاه به زبان فارسی وارد شده است).بای بک

3. در زبان ترکی پسوند-کلمه ای ترکی (اورال آلتائی) به شکل قانqan که دلالت بر جای و مکان دارد موجود است. این پسوند-کلمه و مشتقات آن (کانkan ، گانgan ، جانcan ، وانvan ، غان?an ، انan ، ...) به حد وفور در ترکیب نامهای اماکن جغرافیائی سراسر آزربایجان و ایران و مناطقی که روزگاری تحت حاکمیت ترکان بوده بکار رفته است. یکی از فرمهای این پسوند، به شکل قاناqana و -خانا است. هرچند نام شهر "خانا" از این پسوند مشتق نشده است، اما بسیاری از دیگر اماکن جغرافیائی آزربایجان و مناطق پیرامونی آن، دارای پسوند -خانای مذکور در نام مرکب خود می باشند.

4. در زبانهای سامی به ریشه ای مشابه قانا برخورد می شود. از آن جمله است کلمه "کانو" در زبان آکادی، "کانا" در زبان عبری و "کانیا" در زبان آرامی به معنای "نی". کلمه "قنات" و مشتقات آن در زبان عربی (مانند مقنی) نیز گرفته شده از همین کلمه سامی است. (معادل قنات عربی در زبان ترکی آستارخAstarx =آستAst +آرخArx و در فارسی کاریز است). برخی، واژه کانا و کانال-کانالیس لاتینی را نیز مشتق از همین کلمه سامی دانسته اند. هرچند به نظر نمی رسد که نام شهر خانا در ارتباط با این ریشه سامی بوده باشد، اما بین کارکرد قنات و معانی خانای ترکی-آلتائی (تل خاک، پشته و دیوار) ارتباطی جالب توجه موجود است: "از مهمترین مشکلات در هنگام حفر قنات، مواجه شدن با زمین های ریزشی و ماسه ای و سست است که مبارزه با ان از جمله با کول بست کردن دیواره ها می باشد. برخورد به دیواره هائی از سنگ های بزرگ در هنگام حفر قنات نیز از دیگر مشکلات است. قنات پس از حفاری، همواره نیاز به مراقبت، و لایروبی و تعمیر دارد، ریزش دیواره ها و سقف دیواره ها و دهلیز، جلوی جریان طبیعی آب را می گیرد و با انباشته شدن این مواد در دهلیز، دیواره ی چاه ها خیس خورده و ریزش را تشدید می کند. در مواردی که ریزش زیاد باشد مجرا بسته شده و آب از چاه ها بالا می آید و این امر سبب ریزش چندین پشته می گردد که در چنین شرایطی خسارت فوق العاده ای به قنات وارد می آید".

5.برخی منابع نام شهر "خانا" را بر گرفته شده از کلمه "خانXan " ترکی به معنی ارباب دانسته اند. در واقع نیز یکی از قدیمیترین فرمهای کلمه "خان" در ترکی باستان، "قانا-خانا" است. چنانچه خانا-قانا در میان ترکان بولقار، در القابی چون "خانا سو بیگی"، "خانا بویلا قولوب" (نک. بیله سوار)، ... به معنی عالیرتبه ترین خانها است.

6. عده ای مکانی در آزربایجان ذکر شده در متون تاریخی به شکل "خان خاصبک" را مطابق با خانای امروزی دانسته اند. ظاهرا نام این مکان برگرفته شده از اسم امیری ترک بنام "خان خاصبک" است: "مکانی که یاقوت حموی (ج 1، ص 626) در قرن هفتم آن را شهری از آزربایجان به نام «خان خاصبک» در کنار بَسْوَی ضبط کرده، می تواند اشاره به خانه (پیرانشهر امروزی) باشد". در این نام، "خان" همان کلمه ترکی ذکر شده در بند 5 و "خاصبک" به معنی شخص نیک و درستکار است. در تاریخ ترک و آزربایجان شخصیتهای چندی با نام خاصبک وجود داشته اند. یکی از اینها، نصرت الدین ارسلان آبه (آبا) خاصبک پسر آق سنقر (1174-1135)، از سرشناسان سلاله ترکی-آزربایجانی احمد یلیان (آغ سونقوریان) و از مشهورترین چهرههای این خاندان است که بیش از چهل سال فرمانروایی کرده است. دیگری امیر اسفهسالار فخرالدین اینانج بلکا (بیلگه) خاصبک است که انوری قصیده ای در مدح وی سروده است:( شیر چرخ از بیم شیر رایتت افغان‌کنان      کالامان ای فخر دین اینانج بلکا خاصبک)

7.بعضی معتقدند نام شهر خانای ، کلمه ای با منشا ترکی-آلتائی است. سبب این نامگذاری، بافت معماری شهر مرکب از ساختمانهای گلی و خشتی، ردیفکاریهای منظم خانه های گلی و یا بوته های چای در تپه ماهورهای آن و وجود دیواره ای کوهستانی در غرب آن است

8.نام جدید رسمی و دولتی خانا، پیرانشهر است که به زبان کردی آن را پیرانشار تلفظ می‌کنند. ، آن اخذ شده از نام "پیران پسر ویسه"، پهلوان مشهور تورانی و سپه‌سالار و سرلشکر افراسیاب (آلپ ار تونا) در شاهنامه دانسته اند. حال آنکه اولا نام فارسی پیرانشهر نامی جدید و جعلی است و ثانیا خود نام پیران در شاهنامه فردوسی نیز ایرانی نیست. پیران شاهنامه، مانند نام بسیاری از تورانیان این اثر، فرم ایرانی شده نام اصلی ترکی دیگری (بئره ن= جوانمرد؟) است: "پیران در شاهنامه فردوسی نام یکی از قهرمانان افراسیاب پادشاه مشهور توران است. در جنگهائی که بر اثر قتل سیاوش میان ایران و توران بوقوع پیوست، عساکر توران بفرمان پیران دلاوریها کردند. او با بزرگان طریق ادب و احترام می سپرد، هر جا گرهی در کار آنان می افتد بسرانگشت تدبیر می گشاید و هر گاه مشکلی رخ میدهد از دل و جان در مقام چاره جوئی است. در هر مقامی که هست و در هر امری که پای در میان دارد، استوار و پابرجا و دور از دودلی است. داستان وی در عداد غم انگیزترین داستانهای شاهنامه فردوسی است. با اینکه پیران از تورانیان است، شخصیتی تماماً منفی نیست و در طول شاهنامه کارهای نیک زیادی از وی سر می‌زند".

9.  پیران شهر : اشاره به به طایفه کرد پیران در این منطقه دارد

نتیجه:

برخی این نام را برگرفته از خان یا ارباب و گروهی دیگر آنرا به معنای کاروانسرا به دلیل وجود چشمه ها و کاروانسرا و نزدیکی به مرز می دانند.برخی دیگرنام جایگزین نام پیرانشهر را اخذ شده از پیران پسرویسه می دانند . پیران در شاهنامه نام پهلوان معروف و سپه سالار افراسیاب است . وی در پایان جنگ دوازده رخ به دست گودرز به قتل می رسد . با اینکه پیران از تورانیان است اما شخصیتی منفی ندارد و در طول شاهنامه کارهای نیک زیادی از وی سر می زند. عده ای نام شهر خانا را محرف کلمه فارسی "خانه" (فرم قدیمی آن خانک)، گروهی دیگر نیز آنرا به دلیل نزدیکی به مرز بر گرفته شده از کلمه "خان" فارسی به معنای کاروانسرا دانسته اند.ظاهرا مکانی که یاقوت حموی بنام خان خاصبک در کنار به صور ضبط کرده می تواند اشاره به خانه باشد. در قبرستان قدیمی پیرانشهر بر سر خیابان منتهی به دانشگاه پیام نور مقبراه ای موجود است که اهالی محل آن را خاص بیگ می نامند و به اصحابه خاص بیگ مشهور است و با توجه به اینکه خان در کردی به محل نگهداری اسب  می باشد و با توجه به قرار گرفتن خانا در مسیر جاده ابریشم کار وانسرا متعلق به خاص بیگ بود ه و به همین دلیل قصبه و یا آبادی مجاور  به خان خاص بیگ یا کاروانسرای خاص بیگ  نزد مسافرین و بازرگانان مشهور شده است  ، مقبره این مرحوم هم اکنون موجود مورد احترام اهالی محلی می باشد .ریشه لغوی این شهر از هر زبانی آمده باشد شهری کرد نشین بوده و اکثریت قاطع ساکنان آن کرد و از عشایر مگور، مامش، . پیران می باشد .

نوشته شده توسط محمد فاضل شوکتی  1383/04/27

         منابع :

  • فتوح سواد العراق (نخستین تاریخ فتوحات اسلام در کردستان )
  • جغرافیای غرب ایران ژاگ دومرگان
  • فرهنگ هه نبانه بورینه ماموستا هه ژار مکریانی
  • کتاب تاریخ و جغرافیای بانه نوشته محمد رئوف توکلی
  • ابوالقاسمی م. ریشه‌شناسی (اتیمولوژی). تهران. ققنوس. چاپ‌چهارم. 1389. ص 11
  • ابوالقاسمی م. ریشه‌شناسی. تهران:ققنوس. 1389. ص57
  • لغتنامه دهخدا، اشتقاق
  • ابوالقاسمی م. ریشه‌شناسی (اتیمولوژی). تهران. ققنوس. چاپ‌چهارم. 1389. ص11
  • ابراهیم اسکندری نیا، ساختار سازمان ایلات و شیوة معیشت عشایر آذربایجان غربی ، ارومیه 1366ش
  • وجه تسمیة شهرهای ایران ، ج 1، تهران 1375ش ؛ عباس جعفری
  • سرزمین زردشت ( رضائیه ): اوضاع طبیعی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی ، تاریخی ، تهران 1348ش
  • تاریخ ماد، ایگورمیخائیلوویچ دیاکونوف ،ترجمة کریم کشاورز، تهران 1357ش
  • حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیائی ایران ( آبادیها )، ج 4:
  • سعید عبدی ، «میژووی پیرانشار ] تاریخ پیرانشهر
  • سروه ، سال 11، ش 113ـ114 (آذر و دی 1374)
  • بهمن کریمی ، راههای باستانی و پایتختهای قدیمی غرب ایران ،
  • یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965.
  • کرد، تاریخ، زبان و فرهنگ، ولادیمیر مینورسکی، ترجمه: محمدرئوف یوسفی نژاد، تهران، نشر سهیل، 1378ش.
  • وبلاگ قاراقاشقا به مدیریت : تایمازاورمولو (طاهر محامی ) نویسنده ، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر که از طرف گزارشگران بدون مرز رسما تایید شده و اکنون در منطقه واشنگتن دی سی زندگی می کند.
  • خانا (پیرانشهر)، ریشه شناسی و وجه تسمیه آن - مهران بهاری
  • سید حسن تقی زاده ، تاریخ انقلاب ایران بخش اختلافات ایران وعثمانی, مجله یغما ، ص 52
  • سایت رسمی پرتال آذربایجان غربی
  • بنیاد دائرةالمعارف اسلامی Encyclopaedia Islamica Foundation.
  • دانره المعارف بزرگ اسلامی - پیرانشهر
  • نوشته های آقای سعید عبدی
  • مقاله نادر کریمیان سردشتی
  • منایع انترنتی
  • کتب تاریخی
  • برداشت های شخصی

 

 



برچسب‌ها: محمد فاضل شوکتیپیرانشهروجه تسمیه پیرانشهر

تاریخ : شنبه 93/4/28 | 3:35 عصر | نویسنده : محمد فاضل شوکتی | نظر